جهت دریافت و مشاهده صفحات روی آن ها کلیک نمائید ....
تولد [سن هنگام شهادت 16 سال و 2 ماه]
شهید رحیم صادقی آستانی (1347_1361) متولد روستای زیبای گلبستان شهرستان شهید پرور نکا استان مازندراناست. رحیم صادقی آستانی در خانوادهای با ایمان و دوستدار اهل بیت علیه السلام متولد شد ، مادرش سکینه شاکری آستانی و پدرش ولی الله نام داشت.
تحصیلات ؛ خانواده و ازدواج [متوسطه][مجرد]
رحیم صادقی در سایه محبت های پدر و مادر پاکدامن و مهربانش دوران کودکی را پشت سر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد و به فراگیری تحصیل پرداخت ، تحصیلات را در مقطع دوم متوسطه با موفقیت پایان رسانید .شهید بزرگوار مجرد و فرزند پنجم خانواده بود.
شهادت [سرباز سپاه_لشکر25کربلا_موسیان][عملیات محرم][شهید سال سوم جنگ تحمیلی]
رحیم صادقی سرباز سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود و در لشکر 25 کربلا به اسلام خدمت می کرد که در 1361/08/11 هجری شمسی در موسیان و در عملیات محرم شهد شیرین شهادت نوشید و در جوار رحمت الهی جای گرفت . پیکر پاک شهید صادقی پس از تشییع در زادگاهش گلبستان دفن شد. سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش.
شهید صادقی در سال ۱۳۴۵ هجری شمسی در خانوادهای مذهبی در روستای گلبستان از توابع نکا چشم به جهان گشود . پس از طی مراتب تحصیلی ابتدایی در این روستا برای ادامه تحصیل جهت تعجیل در رسیدن به لقاء الله به شهر نکا رفت ، دوره راهنمایی را پشت سر گذارده و دوره نظری در رشته فرهنگ و ادب تا دوم ادامه داد . وی از اوایل انقلاب همراه با امت شهیدپرور در تمامی راهپیمایی شرکت می کرد و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در انجمن اسلامی و گروه مقاومت محل فعالیت می نمود .
از آنجا که روح تلاش و ایثارگری او به اینها بسنده نمی کرد به عضویت حزب جمهوری اسلامی ( دفتر نکا ) درآمد و در شاخه دانش آموزی فعالیت می نمود و فعالیتهای زیادی در زمینه تبلیغات داشت .
با شروع جنگ تحمیلی مانند هر مسلمان غیور می خواست که عازم جبهه شود ولی از نظر سنی و جثه ممکن نبود . بعد از مدتها در تابستان ۱۳۶۱ بعد از پایان سال تحصیلی و موفقیت در امر تحصیل با تغییر دادن شناسنامه توانست به جبهه اعزام شود و از اینکه توانست به آرزوی خود برسد خیلی خوشحال بود .
با نزدیک شدن عملیات روحیه خاصی در وی پدید آمده بود با همسنگران خود خیلی صمیمی بود و چهره بشاش او برای همسنگران وی خاطره انگیز بود . باغسل شهادتی که پیش از عملیات در رودخانه های دشت موسیان کرده بود خود را از وابستگی ها و تعلقات زودگذر دنیا شست و خود را آماده پرواز و سبک شدن ساخت . ساعاتی قبل از عملیات که وصال معشوقش نیز نزدیک بود در دعای توسل با حالت خاصی متحیر و مضطربانه به آسمان نگاه می کرد که این لحظه موعود و وصال یار چه موقع خواهد بود . حالت خاصی در وی پدید آمده بود و در وداع با دوستانش خیلی سخت گریه می کرد و از همسنگران خود حلالیت می طلبید . بعد از شروع عملیات پیروزمند محرم و گذشتن از میادین مین و شکستن خط و بعد از طی چند مرتبه دشمن در اثر رگبار بعثیان مزدور به شهادت رسید و در آخرین لحظه عمرش ندای الله اکبر را سر داد و به لقاء معبودش شتافت و به آرزوی دیرینه خود که همان شهادت بود رسید و سرافراز با سر خونین به دیدار معبودش شتافت .